يكي ميگفت قبر شوهرم كجاست. اما ديدن زينب خاكا رو بو ميكنه، كنار يه قبري به زمين افتاد، آخه اونجا بيشتر از همه جا بوي حسين ميداد. هركس يه قبري رو در بغل گرفته اما زينب كنار قبر حسينه. داداش جونم، اگه بدوني منو كجاها بردن، اگه بدوني چيا بهم گفتن داداش، اگه بدوني چقدر منو زدن.
براي حفظ جان مقتداي خويش جان دادم
به اين قد كمانم بر يتيمانت امان دادم
اگه ميبيني قدم خمه براي اينه كه اينقدر خم شدم رو اين بچهها كه اگه بزنن منو بزنن.
توان و غيرت خود را نشان دادم
نشان دادم كه هستم وارث زهرا حسين من
روزي كه اومدم گودال نشناختمت، حالا هم اگه تو باشي منو نميشناسي آخه چند روز پيش اين زينب داغ رقيه ديده، حسين جون بچهتو كشتن، حسين جون دخترتو كشتن. ( زبان حالِ ها ) گفت داداش روزي كه بچههام شهيد شدن از روزنهي خيمه نگاه كردم ديدم يه جوري داري برميگردي كه اگه چشمت به من بيفته خجالت ميكشي، اصلاً از توي خيمه بيرون نيومدم داداش، بيا تلافي كن داداش، منم امروز بيرقيه اومدم، ببخش دستم بسته بود، داداش.